چند سال پیش بر حسب اتفاق یک فیلم مستند وار دیدم که وقتی به خودم اومدم نوشتههای پایانی فیلم بود.
گلن هانزاد یک نوازندهٔ خیابونی که با گیتار سوراخش نوازندگی میکنه تا
کمک خرج زندگی مجردیش باشه یک روز با دختر گٔل فروشی آشنا میشه که اون هم
واسه سر گرمی پیانو میزن ،همین
کل خط داستانی همینه و بس اما....
اما اگه ذرهای اهل موسیقی باشید و با نوازندگی کمی هم اشنای داشته
باشید آنچنان محصور این فیلم میشوید که بارها و بارها این فیلم را میبینید
.
جون کرنی کارگردانه این فیلم زمانی که موسیقی این فیلم اسکار گرفت گفت بود ما این فیلم رو برای دل خودمون ساخته بودیم.
|